خنده...


جملات بی انتها...

می دونی چرا توشک رو قبل از دوختن با چوب می زنن ؟ چون بعدا هر چی دید صداش در نیاد


از یک معتاد میپرسن چطور شد که معتاد شدی؟ میگه با بچه ها قرار گزاشتیم روزهای تعطیل تفریحی بکشیم یه هویی خوردیم به عیدنوروز


اصفهانیه داشت خیار پوست میکند هی می گفت یاحضرت عباس توش موز باشه


اصفهانیه داشت خیار پوست میکند هی می گفت یاحضرت عباس توش موز باشه


یه یارو می گن: چرا می ری دستشویی در رو نمی بندی؟ می گه: نه بابا می خوای من درو ببندم که تو بیای از سوراخ کلید نگام کنی؟


به یارو  می گن اگه یه دختره خوشگل و باحال بهت راه بده چی کار می کنی …می گه ازش سبقت میگیرم


یارو با زنش دعواش می شه، چراغ رو خاموش می کنه. زنش می گه چرا چراغ رو خاموش کردی؟ می گه آخه جواب ابلهان خاموشیست!


به غضنفر میگن تو که روزه نمی گیری، چرا سحری می خوری؟ می گه نماز که نخونم،… روزه که نگیرم… سحری هم نخورم؟ بابا مگه من کافرم؟


شب عید فطر همه اصفهانیا بیرون خوابیده بودن ازشون می پرسن چرا بیرون خوابیدین میگن واسه اینکه پول فطرمون بیفته گردن شهرداری


روشنفکره داشته اظهار نظر می‌کرده:
این جلال آل احمد که هی ازش تعریف می‌کنن، فقط یه کتاب خوب نوشته که اسمش بوف کوره.یکی گفت:
بوف کور که مال صادق هدایته!
یارو گفت: دیگه بدتر، یه کتاب خوب داره، اونم صادق هدایت براش نوشته!


غضنفر میخواسته آتش نشان بشه توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره و اون اطراف آب نباشه چه کار میکنی؟ غضنفر میگه: هیچی تیمّم می کنیم…


غضنفر  میخواسته یک کبریت سوخته رو روشن کنه،هرچی میزده کبریت مادرمرده روشن نمیشده. رفیقش بهش میگه: بابا خوب شاید کبریتش خرابه! غضنفر  میگه: نه بابا، همین پنج دقیقه پیش روشن شد.





نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 19 تير 1391برچسب:,ساعت 14:52 توسط saeed| |


Power By: LoxBlog.Com